از راهی دور آمده ام .... می روم تا برسم .... کمکم می کنی ای دوست ؟

شروعی دوباره ...

 

آفتاب تازه از نفس افتاده .... ماه مثل مروارید تو دل شب می تابه .... ستاره ها چشمک زنان دارن آدما رو از اون بالا نیگاه می کنن .... ببین .... اون یکی داره می خنده ... هه هه هه ....

آدم دلش می خواد کاغذ و قلم برداره و این صحنه ی قشنگ و هزاران صحنه ی دیگه رو روی کاغذ بیاره ..... من هم به امید خدا می خوام اینجا بنویسم ..... از همه چی ... از خودم .... از دلم ....

 تمام مطالب رو خودم می نویسم اما چون تازه شروع کردم خیلی حرفه ای نیستم ...راستی ناگفته نماند من اولین باریه که دارم تو پرشین گیگ می نویسم ..... تازه با محیطش آشنا شدم .... پس با نظرات خوبتون بهم کمک کنین تا بهتر بنویسم .

 

سبز باشید

یا حق






گزارش تخلف
بعدی